آب تنی= شست و شوی بدن در آب، شنا کردن

اکسیژن= گازی در هوا که برای زنده ماندن موجودات زنده لازم است.

پهناور= گسترده، وسیع

حاشیه= کنار، گوشه

زوزه= صدای بعضی از حیوانات

غرّش= صدای بلند ترسناک

کمین کردن= پنهان شدن در جایی برای حمله ی ناگهانی

گسترده= وسیع، بزرگ

ویران= خراب

کرگدن= جانوری خیلی بزرگ با پوستی کلفت و با یک یا دو شاخ روی پوزه

ارزن: دانه ی ریز و براق خوراکی که غذای بعضی از پرندگان است.

صمیمی: همدل و مهربان

شجاعانه: دلاورانه

رزمنده: جنگجو، مبارز

دفاع: نگه داری و محافظت، تلاش برای حفظ خود در برابر دشمن

دلاورانه: شجاعانه

رزمنده: جنگجو، مبارز

سربلندی: احساس افتخار داشتن

صنعت:  فن و حرفه

مرزنشینان: کسانی که در مناطق مرزی کشور زندگی می کنند.

ملی: مربوط به همه ی مردم یک کشور

موضوع: آنچه درباره ی آن گفتگو می شود.

همبستگی: همراهی، همدلی، اتحاد

وطن: میهن، کشور